آتش ِ شهرداری اصفهان در چشم اهالی رسانه
شبی که همه اهالی رسانه همچون همه مردم اصفهان در انتظار جاری شدن زنده رود، در دل شهر فیروزهای بودند، گروهی از عکاسان رسانهای در دل بستر خشک، آتشی پیدا کردند و برای فرار از سرمای زمستان به آن پناه بردند، آتشی که با رفتار ناشایست عوامل شهرداری رسانهای شد.
به گزارش اسپادانا خبر، اين دومين توهين به جامعه خبري در دو ماه گذشته است، اجراي حكم شلاق به يك خبرنگار و پس از آن رفتار ناشايست عوامل شهرداري و زشتتر از هر دو اين موارد نقل قولها و فایلهای صوتي مسئولان مرتبط با اين حادثه و سرباز زدن مدیران شهری براي دلجويي از خبرنگاران!
تعدادي از عكاسان میخواهند نامشان در خبر ذكر نشود و مديران مطبوعاتي سكوت ميكنند! چنين شرايطي نشان دهنده ضعف رسانه در اصفهان است و بايد به روابط عمومي يك معاونت! در شهرداري اصفهان حق داد كه عذرخواهي از رسانه را "پررو شدن" اين صنف عنوان كند! (اگرچه با وجود چنين ادبياتي در روابط عمومي يك سازمان انتظاري از ساير ماموران پایین تر آن وجود ندارد.)
رسانهای كه قادر نباشد از حقوق نيروي انساني خود دفاع كند، نشریهای در حد و قواره نشريات سفارشي سازمانها و ارگانها بیش نيست و خبرنگار و عكاسي كه از ذكر نامش بترسد و به حقوق صنفی خود آگاه نباشد چگونه می خواهد با قلمش حامی حقوق مردم باشد!
اگر كسي شجاعت ماندن در حوزه خبر را ندارد، به جاي ماندن و تضعيف اين جايگاه بايد از آن انصراف دهد و يا به طور مشخص نام رسانه و رسانهای را از خود بردارد، اينكه رسانههاي اصفهان قادر به نقد هيچ ارگاني نيستند و حتي سكوت را به دفاع از حقوق خود ترجيح میدهند تنها وخامت شرايط رسانهاي در اصفهان را نشان ميدهد.
اگرچه ذكر نظرات طرفين درگير و رعايت شرايط عدالت براي پاسخگويي از وظايف رسانه است اما به دليل عدم پاسخ گويي معاون خدمات شهري اصفهان و معاون كنترل نظارت شهرداري اصفهان تنها روايت عكاسان خبري از اين حادثه در خبرآورده شده است.
رسول جزینی، عضو شوراي شهر اصفهان نیز روز گذشته در جلسه علنی به اين موضوع اشاره كرده و گفته بود قصد داشته قضیه عکاسان خبری را در تذکری در شورا مطرح كند اما قبل از حضور در شورا متوجه شده که شهرداری در پی حل و فصل موضوع است. با اين وجود موضع پيگيري شهردار براي عكاسان در حد شنيدهها بوده است!
به گفته عکاسان حاضر در حادثه، جمعی از عکاسان از چندین رسانه رسمی و معتبر اصفهان که برای ثبت تصاویر ورود رودخانه زاینده رود به داخل شهر رفته بودند به طور اتفاقی با یک آتش از پیش روشن و رها شده رو به رو میشوند: "سردمان بود. خودمان هم آتش را روشن نکرده بودیم" این را کاظم قانع، یکی از عکاسان حاضر در حادثه میگوید.
البته همه ما تجربه روشن کردن آتش را برای فرار کردن از سرمای شبهای زمستان داریم. حتی خود کارمندان خدمات شهری شهرداری هم بعضی اوقات در حلبیهای بزرگ روغن، آتش روشن میکنند و دور تا دور آن جمع میشوند. "یک ساعتی بود دور آتش بودیم و حتی خود آتش رو به خاموش شدن بود که دو نفر لباس شخصی سمت ما آمدند."
"چرا آتش روشن کردهاید؟" این را یکی از افرادی که ادعای مأمور شهرداری بودن میکند گفته است. البته " هرکسی میتواند بدون کارت و لباس فرم بگوید من مأمور هستم." این را هم علیرضا انصاری یکی دیگر از عکاسهای خبری میگوید. کاظم قانع البته میگوید: " برای مأمور توضیح دادیم که عکاس خبری هستیم و منتظر رسیدن زاینده رود. حتی توضیح دادیم که آتش را ما روشن نکردیم."
مأمور جواب میدهد: "اگه شما بار اول هست که میآیید اینجا من هرشب کارم همین است که آتشها را خاموش کنم" و در مقابل پاسخ میشوند: " گفتیم ما روشن نکردیم که ما خاموش کنیم و شما که مأمور شهرداری هستی خاموش کن" و احتمالاً مشکل از همینجا شروع شده باشد. "یکی از افرادی که خود را مأمور معرفی میکرد یه سنگ بزرگ از دور داخل آتش پرتاب کرد و آتش پخش شد. با توجه به اینکه تجهیزات همراه داشتیم ممکن بود این روش خاموش کردن آتش به خود عکاسها و تجهیزاتشان آسیب وارد کند." این را کاظم قانع میگوید. البته یکی دیگر از عکاسان میگوید "این آتش خیلی کوچک بود و از آنجایی که زیر درخت و یا روی چمن نبود خطری نداشت. یکی از این افراد بدون اطلاع یک سنگ بزرگ را روی آتش پرتاب کرد و این آتش روی لباسها و دوربینهای ما ریخت."
عکاسها نسبت به این رفتار و پخش شدن ذرات آتش و خاکستر روی لباسها و تجهیزاتشان اعتراض میکنند. "میخواستید اینجا نایستید" این را ماموران به عکاسها می گویند و درگیری لفظی بالا میگیرد. "اصلاً معلوم نیست شما مأمور شهرداری باشید" فرزاد خبوشانی با گفتن این جمله خواهان حضور رییس این دو نفر میشود. "ما حکم قضایی داریم که این آتش ها را خاموش کنیم" پاسخ یکی از این دو مأمور که کت قهوهای به تن دارد این است.
"رفته بودیم از شادی مردم عکس بگیریم، ناراحتمان کردند" علیرضا انصاری این جمله را به خبرنگار ایسنا میگوید و ادامه میدهد "خلاصه این که با پرتاب کردن یک سنگ بزرگ در آتش عکاسها که آتش روی لباسهایشان ریخته بود عصبانی شدند و درگیری لفظی شروع شد و با فحاشی یکی از آن دو نفر موضوع به مجادله فیزیکی کشیده شد" فحاشی یکی از این دو مأمور، آتش داستان را شعله ور تر و درگیری فیزیکی را آغاز میکند. کاظم قانع میگوید " به هرحال این اتفاق افتاده است و ما هم مثل شهروندان عادی آیا این برخورد لفظی با شهروندان درست است؟" او معتقد است "ما خبرنگار بودیم و با رسانه داریم و توانستیم این موضوع را پیگیری کنیم، امامعلوم نیست در روز، چند رفتار این چنینی با مردم عادی از طرف ماموران شهرداری انجام میشود و مردم از حقوق خود اطلاع ندارند."
گویا ماموران شهرداری بعد از شروع درگیری فیزیکی و زد و خورد چند نفر از همکاران خود را برای این مبارزه صدا میکنند. کاظم قانع میگوید"در ابتدا دو نفر با عنوان مأمور با عکاسها درگیری لفظی پیدا کردند اما وقتی کار به برخورد فیزیکی رسید چند نفر هم به این دو نفر برای زد و خورد اضافه شدند. این یارکشی در دعوا نه تنها مناسب شهرداری نیست بلکه از جانب یک سازمان مردمی به هیچ عنوان قابل قبول نیست."
در روند این درگیری فیزیکی انگشت یکی از عکاسان آسیب میبیند و احتمالاً در میرود. عکاسی دیگر با ضربهای که به صورتش خورده است لب و داخل دهانش خونریزی میکند و دندان یکی دیگر از عکاسان لق میشود. " انگشت عکاس فارس در رفت. لب یکی دیگر از عکاسان پاره شد و تقریباً همه آسیب دیدهاند. صورت خودم ضربه خورد و داخل دهانم پاره شد." این را کاظم قانع میگوید. آریا جعفری مدتی کوتاه بعد از زد و خورد میرسد: " وقتی رسیدم تازه دعوا تموم شده بود. چیزی که دیدم یک آتش نیمه خاموش بود و عکاسان که عصبانی بودند و پنج نفر که دو نفر با لباس شخصی و سه نفر با لباس فرم درحال صحبت با عکاسان بودند. چند دقیقه بعد هم معاون شهردار منطقه یک و معاون آقای کاظمی آمدند." یکی از عکاسان که علاقهای به عنوان شدن نامش نداشت گفت " خیلی اصرار داشتند که این موضوعات و اتفاقات رسانهای نشود اما با توجه به اینکه کسی که شروع به فحاشی کرده بود عذرخواهی نکرد و قطعاً مشابه این اتفاق برای شهروندان عادی نیز رخ داده و خواهد داد تصمیم گرفتیم به رسانهها اطلاع بدهیم."
" گفتند باید همینجا ختم به خیر شود و اگر پیگیری شود این افراد اخراج میشوند. اما مشکل بچهها این بود که بد دهنی و فحاشی این ماموران خارج از عرف و قانون و اختیارات آنها بود." این را آریا جعفری که کمی دیرتر رسیده میگوید. علیرضا انصاری نیز معتقد است از شهرداری انتظار بیشتری وجود داشت که با یک ساختار حرفهای و رسمی از خبرنگاران عذرخواهی کنند. البته همان روز از بچهها دلجویی کردند. "بار اول و دوم نیست که این رفتارها را میبینیم."
دیگر عکاس این داستان که او نیز درخواست کرده است نامی از او عنوان نشود به خبرنگار ایسنا میگوید "بعد از درگیری رسیدم اما مسئله اینجاست که این داستان بیش از حد کش پیدا کرده است و آقای شهردار میگوید مشکل حل شده است! سؤال اینجا پیش میآید که با کدام عذرخواهی رسمی و بیانیه شهرداری این مشکل حل شده است؟"
"دورادور شنیدهایم به بعضی از عکاسها تماس گرفته شده است و عذرخواهی کردهاند" این را بعضی از عکاسانی که در این باره بیانیه صادر کردهاند می گویند. اما هنوز هیچ منبع رسمی از جانب شهرداری در این باره صحبتی نکرده است. انتظاری که از شهرداری و به خصوص روابط عمومی این مجموعه میرود این است که به صورت رسمی از همه جامعه عکاسان و خبرنگاران اصفهان عذرخواهی شود و بعد از آن کارمندان شهرداری که موضوع سوء رفتارهایشان بحث امروز و دیروز نیست برای رفتار با همه مردم آموزش ببینند.
منبع/ ایسنا- منطقه اصفهان