آزادگان برای تحول ماموران عراقی و نیروهای صلیب سرخ برنامه داشتند
سید محمد حسن ابوترابی فرد، خطیب موقت نماز جمعه تهران در خطبههای نماز جمعه پایتخت گفت:
ماندگاری انقلاب اسلامی به دلیل الهام گرفتن از اصول عاشورا و اسلام است.
به گزارش اسپادانا خبر و به نقل از مهر، او گفت:
باید معروف و منکر را شناخت و برای ترویج معروف و محو منکر حرکت کرد.
وی همچنین اظهار داشت:
وظیفه اصلی دیوان محاسبات دیده بانی نسبت به مسائل مالی کشور است. اعمال دقیق این نظارت و گزارش به هنگام نقش موثری در اصلاح ساختار بودجه و افزایش انضباط مالی و تدوین بودجه کارآمدتر و اثربخش تر خواهد داشت.
ابوترابی فرد گفت:
آزادگان برای تحول ماموران عراقی و نیروهای صلیب سرخ و خلق یک استقامت یکپارچه و وحدت و انسجام ستودنی برنامه داشتند. اگر برخی از خواهران ما در این حرکت انقلاب از نظر پوشش ظاهری ما گمان میکنیم جا ماندهاند آیا ما در جا ماندن آنها نقشه داشتهایم یا خیر؟ نقش ما چه بوده است؟ برنامه آزادگان این بود که کسی نباید جا بماند لذا در اسارت کسی جا نماند. بسیاری از اسرای ما از رزمندگان نبودند بلکه صدامیان مردم کوچه و بازار را به اسارت گرفته بودند اما این مردم کوچه و بازار به رزمندگان مقاوم و خستگی ناپذیر تبدیل شدند که تنها دغدغه آنها پیروزی رزمندگان در جبهههای نبرد بود. آزادگان اسارت گاه را به یک عبادتگاه تبدیل کردند. سؤال کنید که آسایشگاههای تاریک، سرد و پرشکنجه، عبادتگاه و مسجد بود و نیمههای شب زمزمه آزادگان بود که در فضا میپیچید. برخی از آزادگان میگفتند که گاهی نیمه شب برمی خاستیم و میدیدیم ابوترابی در بستر خودش نیست. جستجو میکردیم و میدیدیم در پایین پای آزاده ای نشسته است و به پای او بوسه میزند. در مقابل استقامت و ایستادگی او خشوع و خضوع میکند. وحدت، انسجام، عبودیت، بندگی در اسارتگاهها موج میزد، آزادگان اردوگاهها را به یک دانشگاه تبدیل کردند. در زندان عراق علی القاعده باید آنچه فراوان یاد شود وقت اضافی باشد اما آنچه آزادگان کم داشتند وقت بود. تمام دقایق و ساعات حضورشان در اسارتگاهها پر از برنامه بود. آنان ساعت عبادت، نظافت، خدمت به برادران همبند، حضور در کلاس درس و تدریس برای دیگران و ورزش و برنامههای سیاسی و گوش دادن به رادیو را داشتند.
وی بیان کرد:
چند روز پیش در کرمانشاه خدمت چند تن از آزادگان بودم. خاطرهای گفتند مبنی بر اینکه در آسایشگاه آنها مامور عراقی برادر آزاده ای را آن چنان مورد آزار و شکنجه قرار داد که یک چشمم را از دست داد. قطعاً صحنه دلخراشی بوده است. زمانی که مامور عراقی این صحنه را دید، شرایط روحی اش تغییر کرد و بعد از چند روز آن برادر آزاده به سوی مامور عراقی رفت و آیهای خواند مبنی بر اینکه بدی و خوبی برابر نیستند و باید بدی را با خوبی جواب دهیم.