فائزه هاشمی: در شرایط کنونی قائل به شرکت فعال در انتخابات نیستم | اسپادانا خبر
 
 
جمعه، 14 ارديبهشت 1403 - 3:17

فائزه هاشمی: در شرایط کنونی قائل به شرکت فعال در انتخابات نیستم

شماره: 8362
Aa Aa

آزموده را آزمودن، آن هم برای بار چندم خطاست. بسیار واضح است که اصلاح‌طلبان و اصولگرایان فعلی هم اراده و هم توان اداره کشور را ندارند.

خوش‌بینانه‌ترین وضعیت تکرار شرایط شوروی است؛
فائزه هاشمی: در شرایط کنونی قائل به شرکت فعال در انتخابات نیستم

به گزارش اسپادانا خبر و به نقل از روزنامه آرمان، فائزه هاشمی رفسنجانی پیرامون عدم تحقق یکی از وعده‌های حسن روحانی برای معرفی وزیر زن گفت: برای هر اقدام، موانعی در مسیر است و افراد بر اساس اولویت‌هایی که در ذهن دارند حاضر به پرداخت هزینه برای رسیدن به هدف هستند اما حوزه زنان از موضوعاتی است که انگار در اولویت‌ها قرار نمی‌گیرد تا حداقل برای آن تلاش کنند. به عبارتی تسلط نگاه و فرهنگ مردانه یا همان سقف‌های شیشه‌ای اجازه حضور زنان در کابینه را نمی‌دهد. از سوی دیگر معرفی و انتصاب وزیر زن سابقه دارد و تابو نیست که بخواهند آن را بشکنند بنابراین باید این اعتقاد وجود داشته باشد که برای داشتن وزیر زن گفت‌وگو کنند اما ظاهرا این باور وجود ندارد و یا رقیق است. در زمان دولت اصلاحات هم مطالبه معرفی وزیر زن وجود داشت و این جمله (نقل به مضمون) را از رئیس دولت اصلاحات به یاد دارم که گفت ما آنقدر مشکلات داریم که نمی‌توانیم در مورد زنان هم وارد درگیری شویم. در آن مقطع یعنی در دوره اصلاحات، بسیاری از چهره‌های اصلاحات هم با وزیر زن مخالفت کردند. متاسفانه اولویت و نگاه به موضوعات زنان در میان دولتمردان ما جدی نیست. برخی معرفی وزیر زن را با دلایل دینی رد می‌کنند در صورتی که قرآن حکمرانی بلقیس را مورد ستایش قرار می‌دهد. مشکل آنجاست که اینها اعتقادی به توانایی و حضور زنان ندارند. البته معلوم نیست چه‌درصدی از رأی‌دهندگان رفع تبعیض‌ها علیه زنان برایشان مهم بوده باشد ولی به هر حال آقای روحانی چرخش زیادی داشت. توضیحی جز محافظه‌کاری وجود ندارد.

او در خصوص کاهش اعتماد رای‌دهندگان به جریان اصلاحات نیز اظهار کرد: در شرایط کنونی قائل به شرکت فعال در انتخابات نیستم. بسیاری حضور در انتخابات را مشروط به اصلاح رفتارهای نهادهای ناظر و اصولگرایان از جمله بررسی و عدم تایید صلاحیت‌های زیاد و غیره می‌کنند اما از نگاه من در کنار این موضوعات، مساله اصلی رفتارهای اصلاح‌طلبان است. با بحران‌های مدیریت، عدالت و سلامت در کشور مواجه هستیم و اصلاح‌طلبان هم همان نقش منفی اصولگرایان را دارند یعنی اصلاح‌طلبانی که با رای مردم در نهادهایی قرار گرفتند، نتوانستند چهره مثبتی از خودشان به نمایش بگذارند تا احساس شود که دارای مدیریت درست، نخبه، منطقی و تخصصی هستند. مدیریت‌ها بیشتر باندی و جناحی و خانواده من و حزب من و... است. بنابراین این مدیریت پاسخگو نبوده است. حالا در این شرایط باید چه کرد. باید تلاش کرد، هزینه داد و با اصولگرایان چالش کرد تا اصلاح‌طلبان انتخاب شوند؟ آخر این تلاش‌ها انتخاب اصلاح‌طلبان اس اما برای چه باید این کار انجام شود. من معتقد به تحول و دگرگونی عمیق در نیروها، تفکرات و سیاست‌ها و برنامه‌ها هستم. در این روند فعلی هم اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ناکارآمدی مزمن خود را نشان داده‌اند. برخی اصلاح‌طلبان در قدرت هم نسبت به فسادها، بی‌لیاقتی‌ها، ناکارآمدی‌ها و... بی‌تفاوت شده‌اند بنابراین نه تنها رای دادن به اصلاح‌طلبان مشکلی را حل نمی‌کند، همین مشکلات موجود ادامه پیدا خواهد کرد و حضور در انتخابات بدون توجه به تغییرات لازم تایید همین روند است. باید قبول کنیم از سال ۹۲ به بعد که اصلاح‌طلبان مناصب بیشتری را از طریق انتخابات‌ها کسب کردند، ناکارآمدی‌ها و سوء‌مدیریت‌ها و بی‌توجهی به شاخص‌ها و اصول مدیریت که پیش زمینه و ضرورت توسعه است مغفول‌تر ماند. خوش‌بینانه‌ترین وضعیت می‌تواند تکرار شرایط شوروی باشد که گورباچف به‌عنوان رئیس‌جمهور و رهبر حزب حاکم، همین شرایط در کشورش را تشخیص داد و با شجاعت وارد اجرایی کردن این تحول شد. مردم از روش‌های مختلف، ناراضی هستند و مشکلات را گفته‌اند. شرایط از نظر سیاسی و فشار بر جامعه روزبه‌روز بیشتر می‌شود و انتظار من این است که واقع بینانه‌تر و با توجه جدی‌تربه منافع ملی تصمیم بگیرند. باید به ناامیدی با هدف یک اصلاح جدی و عمیق توجه کنیم، درباره‌اش حرف بزنیم و به این طریق پیام خود را بدهیم و روی آن بایستیم. آزموده را آزمودن، آن هم برای بار چندم خطاست. بسیار واضح است که اصلاح‌طلبان و اصولگرایان فعلی هم اراده و هم توان اداره کشور را ندارند و هر روز بر حجم مشکلات افزوده می‌شود. از زمان حضور آقای احمدی‌نژاد به بعد فضای خوبی در کشور حاکم نشد، جریانات دوقطبی و بی‌منطق و جدل بی‌حاصل افزایش پیدا کرد و اجازه کار داده نمی‌شود. متاسفانه سیاست اصلی شده رو کم‌کنی، لجبازی، مرغ یک پا دارد به‌عنوان مثال در بحث صدور گواهینامه موتورسواری برای خانم‌ها چرا باید این اندازه جدل ایجاد شود. در یک فیلم، خانمی که دارای گواهینامه موتورسواری از کشوری دیگر بود که ایران هم به آن کنوانسیون پیوسته بود، یعنی آن گواهینامه در ایران هم اعتبار داشت، اما آن خانم موتورسوار توسط پلیس متوقف شد و پلیس معتقد بود خانم‌ها نمی‌توانند موتورسواری کنند. بنابراین گواهینامه قابل قبول نیست. از یکسو دادگاه حکم به صدور گواهینامه به زنان برای موتورسواری می‌دهد، اما یک روز بعد از این خوشحالی، فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد که گواهینامه صادر نمی‌شود. رئیس دیوان عدالت اداری هم می‌گوید این رأی هنوز قطعی نشده و به نوعی درصدد منتفی کردن صدور گواهینامه برای زنان هستند. این مثالی بود از یک موضوع پیش پا افتاده که اینگونه با آن رفتار می شود؛ تقریبا اکثر مسائل‌مان گاه چنین سرنوشتی دارند. هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرایان در این نظام تربیت شده‌اند و با خوب و بدهای همین نظام آموزش دیدند. آنچه ما می‌بینیم آموزشی بوده که تجربی یا غیرتجربی کسب کرده‌اند و قابل تغییر نیستند چون به همین شکل پرورش یافته‌اند. نمی‌توانیم از آنها انتظار معجزه داشته باشیم.

فائزه هاشمی گفته: مشکل این است که خطاها عادی شده است. در مورد همین چند همسری، نمونه‌ای در یکی از شهرها داشتیم و آقایان اصلاح‌طلب در جلسه‌ای این داستان را تعریف و اینگونه اقدام آن فرد را توجیه می‌کردند که موضوع پرستو توطئه بوده است. اگر فرض را بر توطئه‌بودن هم بگذاریم چرا باید در این دام افتاد؟ این موضوعات نشان از ضعف و بی‌اخلاقی و آلودگی است. در همان جلسه آقایان اصلاح‌طلب فقط توجیه می‌کردند و از نظر آنها آن آقا خطایی نکرده بود. خطا را متوجه آن فردی می‌کردند که زمینه توطئه را فراهم کرده بود. زمانی که به این اندازه نسبت به مسائل اعتقادی، باورهای اخلاقی و انسانی خودمان بی‌تفاوت می‌شویم و خطاها برای ما این اندازه عادی می‌شود، نتیجه همین وضعیتی خواهد شد که اشاره کردید. همه مسائل از جمله چند همسری، دزدی، اختلاس‌ها، روابط ناسالم و... برای اکثریت عادی شده و اصلاح‌طلبان هم حساسیت‌هایشان را از دست داده‌اند. معتقدم راه اصلاحات در همه زمینه‌ها گم شده است. نیاز است که اصلاح‌طلبی مورد بازخوانی قرار بگیرد. باید آسیب‌شناسی و مشخص کنیم شاخص‌های اصلاح‌طلبی چیست، چه اندازه در آن شاخص‌ها هستیم و چه میزان توانستیم در مسیر درست حرکت کنیم. چقدر خودمان آلوده و تبدیل به ضد اصلاحات شدیم. اگر ارزیابی صحیح و صادقانه انجام شود، متوجه خواهیم شد که فرسنگ‌ها از اصلاحات دور شده‌ایم.

نسخه PDF نسخه چاپی ارسال به دوستان