مردم در دهه شصت توقع داشتند گروه گروه اعدام کنیم | اسپادانا خبر
 
 
جمعه، 10 فروردين 1403 - 13:42

مردم در دهه شصت توقع داشتند گروه گروه اعدام کنیم

شماره: 18685
Aa Aa

شرایط ویژه‌ و وضع مملکت بحرانی بود. روزی ۵۰ - ۶۰ تا ترور در ایران اتفاق می‌افتاد. در این شرایط نمی‌شود با «قربانت بروم و فدایت بشوم» کشور را اداره کرد.

حسینعلی نیری، رئیس دادگاه انتظامی قضات؛
مردم در دهه شصت توقع داشتند گروه گروه اعدام کنیم

حسینعلی نیری، رئیس دادگاه انتظامی قضات درمورد اعدام‌های دهه شصت و به خصوص سال 1367 گفت:

آن برهه شرایط ویژه‌ و وضع مملکت بحرانی بود یعنی اگر قاطعیت امام نبود شاید ما اصلا این امنیت را نداشتیم.

به گزارش اسپادانا خبر، او در مصاحبه مرکز اسناد انقلاب ادامه داد:

شاید اصلا وضعیت طور دیگری بود. شاید اصلا نظام نمی‌ماند. روزی ۵۰ - ۶۰ تا ترور در تهران و شهر‌های دیگر اتفاق می‌افتاد. در این شرایط بحرانی باید چه کرد؟ باید حکم قاطعی داد. آن که دادگاه را اداره می‌کند و مسائل در دستش است باید مسئله را جمع کند. در این شرایط که نمی‌شود با «قربانت بروم و فدایت بشوم» کشور را اداره کرد.

او گفت:

اول که ما شنیدیم آیت‌الله محمدی گیلانی به عنوان حاکم شرع تهران انتخاب شده یک مقدار جا خوردیم. گفتیم نکند ایشان به اوضاع و احوال وارد نباشند و باعث جذب مردم نشوند ولی بعد که وقار و طمأنینه و اخلاق ایشان را دیدیم گفتیم امام خوب کسی را برای انتخاب کرده است. بحمدلله در آن شرایط حساس دادگاه‌ها را خوب اداره کردند یعنی اگر کسی غیر از ایشان بود شاید به این خوبی اداره نمی‌کرد. اول انقلاب بود، جو جامعه متلاطم بود مردم توقع داشتند گروه گروه اعدام کنیم اما ایشان با آن طمأنینه و وقار و سوادی که داشتند بحمدلله در آن حدی که شایسته یک حاکم شرع بود محاکمات را خوب اداره کردند. درواقع نقطه ضعفی در آن پیدا نشد. توهین نمی‌کردند. برخورد معقول و خوبی داشتند. اگرچه طرف جانی یا ظالم بود و قتل‌عام کرده بود، ایشان جلسه دادگاه را خیلی با طمأنینه و اخلاقی اداره می کرد.

او در پاسخ به این سؤال می‌گویند کسی که در زندان بود و داشت حبسش را می‌گذراند چه لزومی داشت که مجدد محاکمه شود؟ گفت:

این‌ها به خاطر همان پرونده محاکمه نشدند که. این‌ها در زندان دوباره شلوغ کردند. در فضای زندان باز هم انسجام خودشان را داشتند. نه تنها رابطه تشکیلاتی داشتند بلکه تشکیلات جدیدی هم درون زندان به وجود آورده بودند. از راه‌هایی که می‌دانستند، از بیرون اطلاعات کسب می‌کردند. جو زندان دستشان بود و لذا توطئه‌های جدید در کار بود. اینطور نبود که آن‌ها فقط بخواهند ایام حبسشان را بگذرانند. این‌ها توطئه کرده بودند و هماهنگی از بیرون داشتند. یعنی عناد خودشان را می‌خواستند ادامه بدهند. این‌ها می‌گفتند ما ضرر اقتصادی به نظام بزنیم. سیم تلفن را قطع کنیم. لامپ را بشکنیم و ... با این‌ها که نمی‌شود نظام را سرنگون کرد. یعنی یک لجبازی‌های بچگانه‌ای که مثلا مادر، بچه را تنبیه می‌کند، بچه می‌رود یک جایی یک حرکتی اذیتی می‌کند. مملکتی که این همه خرج دارد با چهار تا لامپ شکستن نظام سرنگون می‌شود اما ما دنبال بهانه می‌گردیم که فرد را آزاد کنیم. یک بچه 16 – 17 ساله که رفته چهار تا اعلامیه پخش کرده سابقه مبارزاتی هم ندارد و حالا به زندان آمده باید چه کارش کنیم؟ آزادش می‌کنیم پیش پدر و مادرش برود. فضای زندان فضای آلوده‌ای است. اینجا اگر بماند بدتر می‌شود. خیلی از این‌هایی که جنایتکارند در زندان یاد می‌گیرند. اول به خاطر چاقوکشی رفته زندان ولی بعد می‌رود زیردست چهار تا حرفه‌ای راه جنایت را یاد می‌گیرد. زندان آدم را در جنایت ورزیده‌تر می‌کند لذا خیلی اوقات تلاش می‌کنیم این‌ها در زندان نمانند.

نسخه PDF نسخه چاپی ارسال به دوستان