اکثر مردم ایران در وطن احساس غربت می کنند
پروانه سلحشوری، نماینده اصلاحطلب سابق مجلس در مورد پرونده انهدام هواپیمای اوکراینی گفت:
« به خاطر نمی آورم پیگیری اتفاقاتی از این دست به نتیجهای ملموس رسیده باشد. نه تنها عوامل مسوول به چالش کشیده نمیشوند بلکه نمک روی زخم میپاشند و تلاش میشد که تعداد کشتهشدگان و اساسا انهدام هواپیمای اوکراینی را ناچیز جلوه دهند.»
به گزارش اسپادانا خبر، او در گفت و گو با مدارا ادامه داد:
« آسیب ناچیز شمردن این اتفاق نه تنها باعث رنجش و افزون شدن داغ بازماندگان میشود بلکه در نهایت متوجه حاکمیت خواهد بود. انباشت رخدادهایی که دل اقشار مختلف اجتماعی را به درد میآورد به خصوص از دست دادن جانها و عزیزان، داغهای فراموش کردنی نیستند خصوصا که اگر در این داغها حاکمیت را سهوا یا عمدا مقصر بدانند. آنچه ماجرای هواپیمای اوکراینی را دردناکتر هم میکند این است که آیا اگر کشورهای دیگر همچون اوکراین یا کانادا اتباعی در این هواپیما نداشتند باز هم این موضوع رسانهای و آشکار میشد؟ آیا پیگیری صورت میگرفت؟ شاید کسانی که در این انهدام دخیل بودند یا کسانی که باید به این رخداد رسیدگی میکردند خودشان را به ندیدن بزنند اما جامعه بینالملل و مسوولان کشورهای دخیل به این راحتی از این موضوع نخواهند گذشت و همانطور که شاهد هستیم به شدت آن را پیگیری می کنند. همچنین صدای خانوادههای داغدار بلند است و مردم صدای آنها را میشنوند و آنها همدرد هستند که نشان میدهد که این داغ هنوز تازه است.»
سلحشوری گفت:
«در یک حاکمیت مبتنی بر خیر عمومی و نفع جمعی و عقلانی اساسا چنین اشتباه فاحش و گستردهای رخ نمیدهد. نباید ما از زبان کشورهای دیگر متوجه میشدیم موشک به هواپیمای مسافربری پرتاب شده و عامل این انفجار موشکی در درون کشور ما و در واقع خودی بوده است. اشتباه نخستین پنهانکاری بود که در یک حاکمیت عقلانی نباید اتفاق بیفتد. در هر جای دنیا فقط یک صدا از حکومت شنیده میشود. نمیشود که یک بخشی از حاکمیت تقبیح کنند، بخشی ماجرا را به سخره بگیرند، بخشی اساسا انکار کنند، بخشی هم نمک روی زخم بپاشند. این دوگانگی و چندگانگی موضعگیریها و رسانهای شدن رخدادها نشان میدهد که مشکل جدی و پایهای وجود دارد. این مشکل باعث شد که داغ از دست دادن مسافران هواپیمای اوکراینی بیشتر شود. برخوردهای درستی با خانوادهها صورت نگرفت و شنیدم حتی با بازماندگان این رخداد برخوردهای امنیتی صورت گرفت. مردم و به خصوص خانوادهها نیاز به دلجویی داشتند که چنین برخوردی نشد. در واقع نه تنها خانوادههای این عزیزان داغ و آسیب وحشتناکی را تجربه کردند دل تک تک مردم به درد آمد. رخدادی که تا این حد همه ما را متاثر کرد نیازمند برگزاری یک عزای عمومی بود. به زمان حیات این نخبگان ایرانی در داخل کشور به تصویر کشیده و یاد و خاطره آنها ارج نهاده میشد.»
او افزود:
«در جریان انهدام هواپیمای اوکراینی نکتهای که شاید کمتر از آن صحبت شد این بود که کشور چه نخبگانی را به راحتی از دست دادهاست. نه تنها از دست داده بلکه جانشان را از دست دادند که حتی جای دیگری خدمت کنند. الان در میان گروههای نخبهای که مهاجرت میکنند به مهاجرت جدی پزشکان رسیدهایم. سرمایههایی که سالها در این کشور رشد پیدا میکنند به راحتی از دست میدهیم و حتی چند روز پیش به نقل از یکی از مسئولان بلیت هم برایتان میخریم که از کشور بروید. فکر نمیکنند این نیروهایی که میروند توانایی علمی پذیرش در کشورهای جهان اول را دارند و میروند. میخواهند در نهایت طبقه متوسط از بین برود یا مهاجرت کند و کسانی که صرفا همسو هستند جایگزین شوند که البته ممکن است این در مقام فرض خواسته شود اما این اتفاق رخ نمی دهد. دلجویی کردن، عزای عمومی اعلام کردن، آنها را از خود دانستن خیلی مهم بود که رخ نداد. مردم احساس میکردند در بین مسوولان این تفکر وجود دارد که عدهای بیگانه در آسمان ایران کشته شدهاند. فکر می کنم آقای دکتر فراستخواه مطرح کردند که در ایران نخبگان احساس غربت میکنند البته به نظر من قریب به اتفاق مردم ایران این احساس غربت در وطن را به خاطر مسوولان تجربه میکنند. مردم فکر میکنند این مملکت را برای آنان نمی خواهند. در مورد کشتهشدگان هواپیمای اوکراینی هم متاسفانه این حس صدق میکرد.»